شهید محمد اسماعیل عسگری

وصیت نامه مالی و سفارشات به خانواده

بسم الله الرحمن الرحیم وصی خودم پدرم است . در زندگی که هیچ مالی ندارم به جز یک موتور هوندا و آن هم باز به آقایم تعلق دارد اختیار دارد که موتور را نگه دارد و استفاده بکند . این از موتور از نظر حقوق ،حقوق را بگیرند و در خانه خرج زندگیم بکنند و هر ماهی از حقوقم آقایم به همسرم که مورد نیاز اوست بدهد تا موقعی که در خانه ما تشریف دارند و از نظر مهریه همسرم هر وقت خواسته باشند که مهریه او را بدهند می تواند بگیرد و آقایم از طرف من مهریه او را بپردازند ولی دیگر بگویم آقاجان از قول من به همسرم بگو که شما بعد از شهادت من چهار بار دیگر می تواند ازدواج کند و آقاجان شما هیج ناراحت نباشید اگر او از این کار سرپیچی کردن و یا گفتن من ازدواج نمی کنم شما تکلیف خود را هرچه می گویم انجام بده تا من هم در زیر قبر راحت باشم اگر همسرم ازدواج کردن هیچ ناراحت نباشید . آقا جان و ای مادر جان خودتان پیش قدم باشید و نگذارید همسرم بعد از من بی شوهر باشد که عاقبت خوبی ندارد اگر می خواهید من از شما راضی باشم این کار مهم را انجام بدهید به خاطر خدا و بعد ای همسرم شما که ازدواج کردی آبرومندانه ازدواج کن و هیچ ناراحتی پیش نیاورید و دخترم سیاه را می توانید تا بزرگ کنید و به خانه پدرم بفرستید و این سفارش من است که ای همسرم خیلی مواظب باش که خدای نکرده کاری نکنید که خدا از شما آزرده شود و خدا را از خود برنجانید یک موقع پیش می آید که یک اختلاف نظری پیش می آید و شما هستی که باید گذشت کنی و کاری نکنی همسرم که دخترم راضی نباشد در خانه پدرم بماند هر چقدر می توانی کاری انجام بده که همیشه دوست داشته باشد در خانه پدرم باشد و حرف کسی را هم گوش نکن همسرم شما خیلی باید به وظیفه ای که در گردن داری انجام بدهی به پدر و مادرم احترام خاصی بگذار چون پسرشان و جگرگوشه شان از دستشان رفته است و پدر جان و مادر جان شما هم باید خیلی صبر داشته باشید اگر عیب کوچکی از همسرم دیدید از او نادیده بگیرید و به بزرگواریتان ببخشید چون همسرم تا مدتی که ازدواج نکرده امانت شما هستن و باید از امانت خوب نگهداری کرد و پدر جان و مادر جان بدانید که همسرم یک شوهری را از دست داده بالاخره بعد از خدا امیدش همسرش بود خیلی به او سخت می گذرد باید با هم سازش کنید و پدر جان امیدوارم این وصیت مرا عملی کنی و خودتان قدم برداری در مورد ازدواج همسرم که نگذارید بی شوهر باشد و اگر این کار را کردید به خاطر خدا ، خدا از شما راضی است و همین ارزش دارد و امام عزیزمان و آقای منتظری که خیلی سفارش می کنند که زن هایی که شوهر ندارند زودتر ازدواج کنند این سفارش امام و رهبرمان است و تمام حقوق من 4700 تومان است . 2000 تومان اجاره خانه آقایم و خرج خانه هر ماهی بردارند و بقیه را به خانواده ام بدهند و هر ماهی برای دخترم 700 تومان تا آخر هر ماهی نگه دارید و هر چقدر مخارج  خرج دخترم دارد از آن 700 تومان بردارید و خرج کنید. پدر جان من 35 روز روزه بدهکارم و یک سال نماز قضا . مرا در قزوین دفن کنید ولی باز اختیار در دست پدرم است هرکجا تصمیم گرفتن همان است . از طرف من از تمام مردم فامیل ها و رفقا حلالیت بطلب . اگر بی معرفتی کردم همه مرا ببخشید .در شهادت من هر چقدر می توانید گریه کنید ولی در خلوت هیچ کس صدای گریه شما را نشنوند و در حضور مردم خوشحال باشید و خدا را شکر کنید و پیوندتان را با خدا و امام و انقلاب محکم و استوار کنید . پدر جان اگر با خانواده شهدا دور هم نشستید با هم گریه کنید بگویید ای خدا امام زمان (عج) را بفرست . به فریاد این امت برس. امیدوارم که این وصیت نامه مرا مو به مو عمل کنید با تشکر از شما که از یاوران حقیقی امام حسین (ع) هستید. سعی کنید خوب امتحان بدهید پدر با وفا و مادر مهربان و همسر قهرمان

همیشه پشتیبان ولایت فقیه باشیم

راه شهدا را ادامه دهیم که آن ها با خون خود درخت اسلام را آبیارى کردند و از هستى، فرزند، خانه و کاشانه ی خود دست کشیدند و راه سرورشان حسین(ع) را پیمودند. اگر همیشه پشتیبان ولایت فقیه باشیم، هیچ آسیبى به ما نخواهد رسید. در جنگ با کفار مصمم باشیم؛ چرا که دشمنان اسلام از مصمم بودن ما خوف دارد و نیز در جنگ عقب نشینى نداشته باشیم. همیشه بر خدا توکل کنیم که هرچه داریم از او است. هیچ وقت مغرور نشویم و همیشه با یاد او حرکت کنیم که این مرام حسین(ع) و دیگر امامان و انبیا بوده است. در کارهای تان دلسرد و از کمبودها ناراحت نشوید؛ چون چشم آیندگان به شما دوخته شده است و امید همه ی مسلمانان جهان، مخصوصاً مسلمانان لبنان، فلسطین، سوریه، عراق و دیگر کشورهاى مسلمان به ما است و همه ی آن ها به امید آن نشسته ‏اند که مسلمانان ایران بر استعمار و استثمار چیره شوند تا آن ها نفسى راحت بکشند. از مسؤولین شهرى، ادارى، ارگانى و تولیدى تقاضامندم، همیشه ملت را در صحنه نگه دارند که اسلام امروز -در بلاد جهان- تنها و غریب است و ملت باید همیشه براى دفاع از ناموس، مملکت و اسلام آماده باشند. باشد که روزى -ان شاء الله- پرچم توحید «لا اله الا الله» در بلندترین قله ی جهان برافراشته شود. (۱۵۱۸۲۹۵) محمداسماعیل عسگرى

باید فرصت ها را غنیمت بشمارید

شهید، محمد اسماعیل عسگری: من از پدر بزرگوارم و مادرم تشکر می کنم که زحمت مرا کشیدند. شما می خواستید من کمک و دستیار شما باشم و از من ثمره ای ببینید؛ ولی ندیدید. البته من در ظاهر از پیش شما رفته ام؛ ولی در باطن یار و یاور شما هستم و با توجه به این که نتوانستم فرزند خوبی برای شما باشم -اگر خدا از گناهان این حقیر بگذرد و اجازه ی شفاعت دهد- روز قیامت اول شما پدر، مادر و همسرم را شفاعت می کنم. برادرم! دَرسَت را خوب بخوان و در خانه کمک دیگران باش و همیشه نمازت را بخوان. همسرم به خاطر خدا، بابت همه ی سختی ها و دوری ها استقامت کرد و خیلی زحمت مرا کشید و هر وقت می خواستم به جبهه بیایم، هیچ ناراحتی نمی کرد و من با خوشحالی به جبهه می رفتم و این برای خدا ارزش داشت که می گفت شما برو به جبهه و ما برای خدا، صبر می کنیم. همسرم! دخترمان سمیه را خوب تربیت کن و فردی با لیاقت به جامعه تحویل بده و از او خوب مواظبت کن که سمیه یادگار من است و اگر دخترم بزرگ شد و پرسید: چرا من بابا ندارم؟ بگویید: چرا شما بابا داشتید که برای دفاع از اسلام به دست کفار بعثی کُشته شد. ای ملت! به پا خیزید و سلاح به دست گیرید و بروید از حریم اسلام دفاع کنید. من می دانم اگر نرویدروز قیامت پشیمان می شوید که دیگر کار از کار گذشته است. این فرصتی است که باید غنیمت بشمارید و هیچ عذری هم ندارید. ما فقط با عراق جنگ نداریم؛ با تمام اَبرقدرت ها و به قول امام«جنگ، جنگ تا رفع فتنه» از روی زمین! بیایید تا دیر نشده است با خون شهیدان میثاق ببندید و راه حقیقی آن ها را طی کنید. برادر حقیرتان؛ محمداسماعیل عسگری ۲۷/۱۲/۶۳

متن وصیت 4

بسم الله الرحمن الرحیم یا ایها الذین آمنوا استعینو بالصبر والصلوه و ان الله مع الصابرین و لا تقولو لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء و لکن لا تشعرون ای اهل ایمان در پیشرفت کار خود صبر و مقاومت پیشه کنید و به ذکر خدا و نماز توسل جویید که خدا یاور صابران است و آن کس که در راه خدا کشته می شود مرده نپندارید بلکه او زنده است و زنده ابدی و لیکن همه شما این حقیقت را در نخواهید یافت. من خدا را شکر می کنم که خدا به این حقیر فرصتی داد که پیامی بر شما پدر و مادر و همسر و فرزندم و تمام اهل خانواده و بلکه با تمام ملت ایران داده باشم و تکلیف خودم عمل کرده باشم . پیام و وصیت من این که از اسلام و انقلاب و امام و ناموس خود دفاع کنید که بر شما این مسئله واجب است من از پدر بزرگوارم و مادرم تشکر می کنم که زحمت مرا کشیده بودید و می خواستید که من بر شما کمک و دستیار باشم و از من ثمره ای ببینید ولی ندیدید بلکه در ظاهر از پیش شما رفتم ولی در باطن یار و یاور شما هستم و با توجه به این که نتوانستم فرزند خوبی برای شما باشم ولی امیدوارم که خدا اگر از گناهان این حقیر بگذرد و اجازه شفاعت دهد روز قیامت اول شما پدر و مادر و همسرم را شفاعت می کنم و پیامی به برادرهایم مخصوصا برادر ابراهیم دارم که می گویم به آقاجان کمک کن و با هم خوب و مهربان باشید و هرچه آقاجان گفتن انجام بده .مبادا کاری کنی و آقایم را ناراحت کنی و دیگر برادرم حسین، حسین جان درست را خوب بخوان و در خانه کمک همدیگر باشید و همیشه نمازتان را بخوانید و دیگر پیامم به همسرم که این همه سختی و دوری ها را استقامت کرد به خاطر خدا و خیلی زحمت من را کشیده است و هر وقت خواستم به جبهه بیایم هیچ ناراحتی نمی کرد و من با خوشحالی به جبهه می رفتم و این برای خدا ارزش داشت که می گفت شما برو به جبهه و ما هم چون برای خاطر خداست مه هم به خاطر خدا صبر می کنیم و می گویم که دخترم سمیه را خوب تربیت کن و فردی با لیاقت به جامعه تحویل بدهید و از او خوب مواظبت کن که او سمیه یادگار من است و اگر دخترم بزرگ شد و پرسید که آیا مگر من بابا ندارم بگویید چرا شما بابا داشتید و برای دفاع از اسلام در دست کفار بعثی کشته شد و این دخترم در دست شما امانت است و سعی کن از امانت خوب نگهداری کنی و ساز تحویل صاحبش بدهی که همان پدرم باشد و وظیفه خود را عمل کنی ... و پیامی که به مردم و مخصوصا به قشر جوان دارم این است که شما اگر در تشییع جنازه من شرکت می کنی و این کافی نیست و الان اسلحه من بر زمین افتاده است و من هیچ نیاز ندارم که شما در تشییع جنازه من شرکت کنی و شعار بدهی که راهت ادامه دارد شعار نباشد .الان اسلام به نیرو احتیاج دارد و من می گویم آن هایی که توان جنگیدن دارند و اگر به جبهه های حق علیه باطل پشت بکنند از خدا می خواهم که آن ها را با ذلت و خواری از این دنیا برد و در روز قیامت سر پل صراط می ایستیم و می گوییم یا اهل بیت عصمت و طهارت من از این افرادی که توان جنگیدن داشتن و خود را بی تفاوت کردن و خود را گوشه نشاندن از آن ها راضی نیستم و می خواهم اگر به جرم به این که در دنیا اسلام غریب بود و این ها یاری ندادن و همچنین امام امت مان که واقعا غریب است و دیگر ای ملت به پا خیزید و سلاح بر دست گیرید و بروید از حریم اسلام دفاع کنید . من می دانم اگر نروید در روز قیامت پشیمان می شوید که دیگر کار از کار گذشته است و این فرصتی است که غنیمت بشمارید و هیچ عذری هم ندارید و برخیزید و در این زمان امتحان بدهید و هر شهیدی که شما می بینید شهید شده است و هر قطره خونی که از آن ها ریخته شده شما باید هرکدامتان به جای یک قطره برخیزید و به جبهه ها بروید ما فقط با عراق جنگ نداریم با تمام ابرقدرت ها و به قول امام جنگ جنگ تا رفع فتنه در روی زمین . بیایید تا دیر نشده با خون شهیدان میثاق ببندید و راه حقیقی آنها را طی کنید و می خواهم بگویم از این حمله ای که شدن این عزیزان رزمنده که کنار دجله رفته بودند و دشمن شش روز بعد از حمله پاتک کرد مقداری منطقه عملیات را تصرف کرد واقعا روز امتحان بود هر کس به وسع خودش در آن جا امتحان شد فرار می کردند و دشمن گام به گام به طرف نیروهای خودی می آمد و دست آخر این شد که دشمن آمد آنجاهایی را که ما از دست دشمن گرفته بودیم از ما گرفت و مستقر شد و بعد ما هیچ نیرویی نداشتیم فقط از هر گردانی 30 یا 40 نفر باقی مانده بود و دستور آمد از فرماندهی که با همین نیروی کم و با وسایل کمکی دوباره به دشمن بزنیم همه ناامید بودند و گفتند آن موقع که وسایل داشتیم و دشمن نفهمیده بود پیروز شدیم ولی الان محال است که پیروز شویم . همه ناامید بودند ولی من سوره احزاب را که مطالعه می کردم و به این آیه برخوردم که نوشته ای اهل ایمان به یاد آورید نعمتی را که خدا به شما عطا کرد وقتی که لشگر بسیاری از کافران بر علیه شما جمع شدند پس به مدد و یاری شما بادی تند و سپاهی عظیم از فرشتگان که به چشم نمی دیدید فرستادیم و خدا خود به اعمال شما آگاه بود (سوره احزاب آیه 8 ) و آیه دیگر می گوید یاد آرید وقتی را که در جنگ احزاب لشکر کفار از بالا و زیر بر شما حمله ور شدند و چشم ها حیران شد و جان ها به گلو رسید و به وعده خدا گمان های مختلفی بردید واقعا که این حمله ما با جنگ احزاب یکی است و یک عده خیلی امتحان خوبی ندادن و هی گفتن که خدایا چرا کمک نمی کنید یک عده از شدت آتش خمپاره و توپ فرار می کردن و بر خدا و قدرت خدا بدگمان شده بودن و از این که عراق یک مقدار آمده بود آنجایی که ما گرفته بودیم و بعد که عراق خیلی تبلیغ می کرد و بعد ما هیچ نیروی آن چنان نداشتیم و گفته بودن که هر کس مشتاق امام حسین (ع) و کربلای او هست بیاید .گفته بودن کسی که نمی آید نیاورید و ما خیلی امیدوار بودیم چون سوره احزاب را خودم که مطالعه می کردم که نوشته بود شما اگر هم کم باشید کاری نداشته باشید من خودم کمکتان می کنم چون ما می دانستیم که خدا در این حمله کمک می کند به آن لحاظ خیلی خوشحال و امیدوار بودیم و به همه وعده نصرت عظیم داده بودیم و این را به یقین رسیده بودیم وقتی نزدیک عملیات یک باد تند آمد و ما همه گریه می کردیم می گفتیم خدا می خواهد کمک کند در سوره احزاب آمده است که شما اگر با عده قلیل بیایید به جنگ کافران من شما را برآنان پیروز می گردانم و آن دشمنی که به شما حمله کرده بودن و خوشحال بودن و بر شما مسلط گشته بودن شما بیایید به جنگ آنها ، نگاه نکنید که کم هستید و یا بگویید وسیله نداریم قرآن گفته در دست خدا چیز کمی است چون تمام جهان زیر نظر خدا است می تواند هر کاری بکند .تقاضا دارم شما ای مردم سوره احزاب را مطالعه بکنید مخصوصا آنهایی که در این حمله بودند ببینند خوب امتحان شده اند یا نه . به امید پیروزی اسلام بر کفر جهانی. جنگ جنگ تا رفع فتنه در روی زمین. خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار. برادر حقیرتان محمداسماعیل عسگری 27/12/63 در آخر وصیت دارم به ملت به خصوص به مردم دهکده عزیزمان که واقعا به اسلام و انقلاب و امام با وفا هستن .هرکس که در توان دارد به جبهه برود و از پدران و مادران تقاضا دارم جلوگیری نکنند و باشد که خون های شهدامان هدر نرود. ای عزیزان فکر نکنید که شما در اینجا هستید و مرگ به سراغ شما نمی اید به امام حسین (ع) مرگ حق است و یقین داشته باشید فکر نکنید اگر در پشت جبهه ها بمانید در امانید . اگر خدا بخواهد جانتان را بگیرد در یک آن می گیرد و بدانید که خدا صبر می کند آخر تا کی پیش زن و بچه ماندن آخر تا کی عیش و نوش و راحت طلبی .یک مقدار بیدار باشید و الان خانواده هایی هستند که 5 یا 6 نفر پسرشان شهید شدن و باز خود پدر در جبهه حاضر است و بیایید که فرصت فرصت خوبی است بیایید از این فرصت استفاده کنید و تا دین خود را نسبت به اسلام ادا کرده باشید در روز قیامت جلوتان را می گیرند می گویند آیا تو چه عذری داشتی آیا توان نداشتی آیا می گویید که اگر پسرم به جبهه برود تنها می مانم این ها همه اش بهانه است روز قیامت این شهدایی که رفتن جانشان را در راه خدا دادن جلوی شما را می گیرند و هیچ دیگر عذری هم ندارید پی بیایید تا در جبهه دفاع کنید از اسلامتان از رهبرتان دفاع کنید و نمانید در پشت جبهه به خودتان بگویید ما از مرگ فرار کردیم مرگ با عزت بهتر از زندگی ننگین است با افتخار زندگی کنید و با سربلندی و سرافرازی زندگی کنید شما فکر می کنید که در اینجا باشید دشمن به شما رحم می کند به خدا این کافران به کوچک و بزرگ شما هم رحم نمی کنند و بیایید یک مقداری سختی بکشید تا دنیا دنیا راحت و آسوده و با افتخار زندگی کنید .در واقعه کربلا امام حسین (ع) از مدینه خارج شده بود که مردم مدینه کمک نکردن و گفتن اگر امام حسین (ع) از مدینه بروند ما راحت می شویم و پیغمبر را یاری نکردن و کافران آمدن به خانه آنان و به یه بچه و به هیچ کس رحم نکردند اگر آنان دفاع می کردند از پیغمبرشان یک عده هم که دفاع می کردن جلوی دشمن می ایستادن اگر کشته می شدن اندکی کشته می شدن و بقیه لااقل با افتخار زندگی می کردن ولی نکردن و به این صورت ذلت بار از دنیا رفتن و هیچ کس از قوم آنها سالم نماند . پس بیایید یک مقدار دوری از خانواده و سختی ها را در راه خدا تحمل کنید تا خدا به شما عزت در دنیا و آخرت بدهد . عزیزان بعضی موقع که ما پیروز نمی شویم و شکست ظاهری می خوریم علتش خودمان هستیم که خدا می خواهد به ما بفهماند که بنده های من بدانید که پیروزی را خدا می دهد چرا غرور شما را ور می دارد و خدا می گوید اگر شما در جبهه بمانید من کمک می کنم نگاه نکنید که کم هستید من خودم شما را کمک می کنم ولی خدا این را هم می گوید اگر شما پشت به جبهه بکنید من ترس را بر دل شما می اندازم و هراسناک می شوید پس بمانید استقامت کنید تا پیروزی نهایی را به دست آورید و بدانید که اگر توکل بر خدا کنید از خدا کمک بگیرید پیروزی از آن شماست. محمد اسماعیل عسگری